گفت: مي خوام برات يه يادگاري بنويسم .

گفتم:کجا ؟

گفت : رو قلبت .

گفتم مگه مي توني ؟

گفت : آره سخت نيست آسونه.

گفتم باشه .بنويس تا هميشه يادگاري بمونه.

يه خنجر برداشت .

 گفتم اين چيه ؟

گفت : سيسسسسس. ساکت شدم .

گفتم : بنويس ديگه ، چرا معطلي .

 خنجرو برداشت و با تيزي خنجر نوشت . دوست دارم ديوونه.

اون رفته ، خيلي وقته ، کجا ؟ نمي دونم .

 اما هنوز زخم خنجرش يادگاري رو قلبم مونده

        zv8z2emh441lbxajzu.gif

خنجر برام بياريد من از تبار دردم عمريه بي طلوعم مثل غروبي سردم

         c6jq6fb7mvnk9wgw6xtz.jpg

 وقتی تنهاییم دنبال یک دوست می گردیم ،

 وقتی پیداش کردیم دنبال عیب هاش می گردیم ،

وقتی از دستش دادیم دنبال خاطره هاش می گردیم . . .

                                                                             و باز تنهاییم