خسته تر از هميشه امدم بي انکه کسي منتظرم باشد
و اين همان رسم هميشه گي است
و تو بدان انتظار دستت را دراز مي کند
و اخر هم مي شکند و من ان دست شکسته تو هستم اي سايه ي من مرا درياب که اين عاشق درخواست کمک مي کند

تو را دوست دارم نگاهت را ، کلامت را و آغوش مهربانت را
تو را دوست دارم به اندازه تمام رنگهاي زيباي دنيا نه کم است به اندازه تمام زيباييهاي دنيا نه باز هم کم است
تو را به اندازه تمام دنيا دوست دارم
من تو را در تک تک ذرات وجودم لمس کردم در هر نفسم عطرت را حس کردم و با هر ضربان قلبم عاشقانه تو را زندگي کردم
ديگر در پس کوچه های خاطراتت جستويم نکن ، مرا نخواهي يافت که من در تو محو شدم و چه درآميختن زيبايی
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۷ تیر ۱۳۸۹ ساعت 11:8 توسط دزیره
|