هه هه هه
چیه همه گریه می کردن من می خندیدم
امروز کنکور آزمایشی داشتم
کلی هم ذوقیدم یه جوراییم جوگیر شدم
نزدیکه خونمون بود (دانشگاه پیامبر اعظم ) کنار میلاد نور
اول از همه بگم که همه با استرس رفتن تو منم اسرس گرفتم
اما بعد که رو صندلیم نشستم خنده ام گرفت
آخه تا حالا به این فکر کرده بودین که پیدا کردن صندلی سخت تر از جواب دادن به تستای کنکوره؟؟؟
نه تا حالا بهش فکر نکردین
اما من کلی خندیدم
تازه وقتی سوالای عمومی هم جواب دادم
توش کلی نقاشی کشیدم
اول از آناتومی دختر جلوییم خوشم اومد کنار سوالای دین و زندگی کشیدم
بعد یه قلب خوشکل کشیدم
بعد هم گل و بلبل کلی چیزای قشنگ کشیدم
نا گفته نماند که صدای خط خطی کردنم کل کلاسو برداشته بود
و همه بهم نگاه می کردن
مخصوصا مراقبه حیرت کرده بود که این دیگه کیه؟
سوالای اختصاصی رو هم که جواب دادم متوجه شدم حوصله ام سر رفته و بهتره به فکر یه سرگرمیه دیگه باشم
سرمم درد میکرد برای همین یه شعر نوشتم و حالشو بردم
حیف که برگه ی سوالا رو گرفنن وگرنه کلی اثر هنری داشتم![]()
بعدشم با نیش باز اومدم خونه و منتظر جوابا هستم![]()